اگر امام حسین (علیه السلام) بجای حضرت علی(علیه السلام) میبود، همان سکوت بیست و چند ساله را میکرد. اگر بجای امام حسن میبود همان جام زهر آتش بس را مینوشید. حتی اگر بجای حضرت زین العابدین میبود همان سلوک را پیش میگرفت.
اصولاً ما اهل تشیع معتقدیم که ائمه معصومین(علیهم السلام) در هر زمان عمل احسن را انجام میدهند. شاید از نظر علمای علم زبان احسن ترین کلمه غلطی باشد ولی میتوان گفت در عمل این اولیاء الله احسن ترین عمل را انجام میدهد.. پس فرقی میان امامن مان نیست و همگی یک هدف داشتند آنهم احیای اسلام ناب محمدی بود، زنده کردن اسلام انقلابی.
حال یکی با پرورش شاگرد و دانشگاه، دیگری با مناظره و دیگری با تبلیغ و زندان رفتن و یکی هم با جهاد و شهاد.
باید باور کنیم شهادت مدلی از مرگ یا عروج از این دنیا به دنیای دیگر نیست. بلکه شهادت مدلی از زندگیست که لاجرم به مدلی از عروج می انجامد. مدلی از زندگی که بخاطر خلوص نیت و حسن عمل به گونه ای خاصی از عروج میرسد.
از همین رو امامنمان همگی با شهادت عروج کردند؛ زیرا همگی یک هدف داشتند و روش های مختلف. پس شهادت هدف نیست "مسیر" است. مسیر یا وسیله ای برای رسیدن به هدف نهایی یا "قرب الی الله".
پس در عزارداری هایمان شهادت گونه زیستن را بیاموزیم نه شهادت گونه رفتن را؛ که "بهشت را به بها دهند نه به بهانه".
امام خمینی(ره) میفرمود: "ما عاجز از شکر او نعمتهای بی منتهای او... . پس چه بهتر از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم، که خدمت به به آنان(خلق) خدمت به حق است."
حال کدامین خدمت حسین ین علی بن ابی طالب(علیه السلام) اورا لایق این عروج میکند که "سید الشهداء" نامندش.
چه خدمتی بالاتر از اصلاح امت رسول الله و احیای سنت جدش؟
وقتی خلق خدا به ولی خدا روی می آورند، آن ولی الله باید قیام کند برای خدا و برای اصلاح خلق خدا. و حتی اگر قرار باشد در آن مسیر کشته نه بلکه شهید شود.
مولانا امام حسین آنگاه از گردش به دور خانه خدا خارج شد که همه به سمت آن خانه میرفتند. حین خط سرخی را میدید که باید طی میکرد.
بدانید که امام حسین میدانست شهادت در پیش است و میدانست هجر در پیش است. ولی برای شهادت قیام نکرد، امام حسین(علیه السلام) هجر کرد به بهانه اصلاح امور کوفه. اصلاح کوفه به بهانه تشکیل حکومت اسلامی هدفی بود برای نشان دادن تفاوت اسلام علوی و اسلام اموی. که اگر این قیاس شکل نمیگرفت تمامی ما امویانی بیش نبودیم.